گفتار دوم (ابيات34-19 دفتر اول)
بند بگسل، باش آزاد اي پسر! چند باشي بندِ سيم و بندِ زر؟ (19)
درهجده بيت قبلي (ني نامه) مولانا به ماجراي فراق انسان از اصل خود و نيز حکايت ني از راه پرخطر عشق اشاره کرد، اما در آخر به يک نکته اساسي مي پردازد، و آن اين که اينها رازها و حقايقي است که افرادي خام که هنوز در بند ظواهر و تعلقات دنيايي هستند از درک آنها محرومند. حال در اينجا مولانا براي فهم آن معاني بلند راه حل خود را ارايه مي کند. مي گويد: اي پسر! اي کسي که هنوز خام هستي! خود را از قيد و بند تعلقات و حرصها آزاد کن. تاکي مي خواهي بنده زرق و برق دنيا باشي؟
مجله اینترنتی فهادان منبع
درباره این سایت